تشاوس
[تَ وُ] (ع مص) نگریستن بگوشهء چشم از تکبر یا غضب و رخساره کژ کردن در آن حال. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از گوشهء چشم نگریستن از کبر یا غضب. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || کوچک کردن چشم و کشیدن پلکها در نگاه کردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد): و هو یتشاوس فی نظره اذا نظر بمؤخر عینیه و مال بوجهه فی شق العین التی ینظر بها. (متن اللغه). || اظهار تکبر و نخوت کردن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || برگردانیدن سر و با یک چشم به آسمان نگریستن. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه).