تژده
[تَ دَ / دِ] (اِ) مزد گندم آسیا کردن. || اجرت آسیا ساختن و تیز نمودن آسیا باشد. || دندانه های کلید. || غنچهء گل. || غنچه زدن برگ باشد از درخت یعنی سربرآوردن از درخت. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ترده و تزده و تژده شود.