تزول
[تَ زَوْ وُ] (ع مص) نیک زیرک گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || به نهایت در زیرکی و ظرافت رسیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || ممتاز شدن. || نیکو کردن و اصلاح نمودن کسی یا چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عبارت تاج العروس چنین است: و تزوله و زوله اجاده، هکذا فی النسخ والصواب اجاءه و هکذا حکاهُالفارسی عن ابی زید ـ انتهی. در محیط المحیط، اقرب الموارد، المنجد، معجم متن اللغه نیز اجاءه ضبط شده است. فعل اجاء متعدی است از جاء یعنی آورد آنرا (معنی مناسب با ثلاثی، و جز این معنی معانی دیگر نیز دارد). مؤلف منتهی الارب تنها بقاموس اعتماد کرده و کلمه را بمعنی اجاد گرفته است و ناظم الاطباء و دیگران نیز از او پیروی کرده اند.