تزده
[تَ دَ] (اِ) مطلق اجرت را گویند عموماً. (برهان). مزد. (فرهنگ جهانگیری). تزده و اجرت. (ناظم الاطباء). عموماً اجرت را گویند. (انجمن آرا). مزد مطلق. (فرهنگ رشیدی). || اجرت راست کردن آسیا خصوصاً. (برهان) (از ناظم الاطباء). مزد راست کردن آسیا، لکن به رای مهمله نیز گذشت. (فرهنگ رشیدی). خصوصاً اجرت راست کردن آسیا و در نسخهء سروری به زای فارسی است و به رای مهمله غلط است. (انجمن آرا). طسق. بُرکَه. (السامی فی الاسامی) تژده. و رجوع به تژده شود. || قبالهء خانه و باغ و امثال آنرا نیز گفته اند. (برهان). تژده(1) و قبالهء خانه و باغ و مانند آن. (ناظم الاطباء).
(1) - تژده باین معنی نیامده است. رجوع به تژده شود.
(1) - تژده باین معنی نیامده است. رجوع به تژده شود.