ترور
[تُ] (ع مص) بریده شدن و بریدن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج). لازم است و متعدی. (آنندراج). || دور افتادن از شهر خویش. || بیرون افتادن استخوان. (منتهی الارب) (آنندراج). || ساقط شدن دست. (منتهی الارب). || فربه و با گوشت شدن. (آنندراج). به همهء معانی. رجوع به تر [ تَ ر ر ] شود.