ترنوازی
[تَ نَ] (حامص مرکب)خوش خوانی مطرب. (غیاث اللغات). خوشخوانی و نیز بمعنی خوش زبانی از اهل زبان به تحقیق پیوسته که عبارت از کار خوب کردن است اما بیشتر استعمال ترنواز بمعنی مطرب تردست بود. (از آنندراج) :
زدی رود روان در پرده سازی
به گوش خشک مغزان ترنوازی.
زلالی (از آنندراج).
و رجوع به تر و ترنواز شود.
زدی رود روان در پرده سازی
به گوش خشک مغزان ترنوازی.
زلالی (از آنندراج).
و رجوع به تر و ترنواز شود.