ترقه
[تَ رَقْ قَ / قِ] (اِ) کاغذی به چند تای مثلث تاشده در میان آن باروت سیاه و در شکم آن سوراخی و در سوراخ، فتیله ای بباروت آلوده تعبیه کنند و چون آن فتیله را آتش دهند کاغذ بترکد و آوازی سخت برآرد، و این نوعی آتش بازی است، و ترقه فرنگی نوعی از آن است که استوانه ایست و فتیله ای بر سر دارد. (یادداشت بخط مؤلف).
- ترقه شدن؛ خشمگین شدن. درساعت از جا دررفتن.
- مثل ترقه، مثل ترقه فرنگی؛ بخشم و غضب و حدّتی بسیار از جای جستن.
- مثل ترقه از جا دررفتن؛ به فور سخت خشمگین شدن.
و رجوع به ترغه و ترغه شدن شود.
- ترقه شدن؛ خشمگین شدن. درساعت از جا دررفتن.
- مثل ترقه، مثل ترقه فرنگی؛ بخشم و غضب و حدّتی بسیار از جای جستن.
- مثل ترقه از جا دررفتن؛ به فور سخت خشمگین شدن.
و رجوع به ترغه و ترغه شدن شود.