ترغیم
[تَ] (ع مص) گفتن کسی را رغماً رغماً. (منتهی الارب) (آنندراج). خوار ساختن و گفتن کسی را رغماً رغماً. (از اقرب الموارد) (از المنجد). اذلال و خواری. (ناظم الاطباء). حدیث: سجدتَیّ السهو کانتا ترغیماً للشیطان؛ ای اغاظه له و اذلالاً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || ترغیم انف کسی؛ چسباندن آنرا به رغام. || خوار ساختن کسی. || خاضع شدن. (از المنجد).