ترصیع

معنی ترصیع
[تَ] (ع مص) جواهر درنشاندن. (دهار). درنشاندن جواهر در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جواهر نشاندن در چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). جواهر در زر نشاندن. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || برشته درآوردن گوهر در گردن بند. (از اقرب الموارد) (از المنجد). گوهر به رشته کردن. (ترجمان البلاغهء رادویانی). || به ترتیب نیک درست درنشاندن چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بهم بافتن چیزی. (از اقرب الموارد) (از المنجد): رصع الطائر عشّه بالقضبان؛ نزدیک هم قرار داد و بهم بافت شاخه های لانه را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || اندازه کردن و یافتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اندازه کردن چیزی. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || شادمانی و خوشدلی کردن. || (اصطلاح بدیع) سخن را بخش بخش کردن هر کلمه ای بمقابل خود و وزن و رَویّ یکسان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در سخن مقابلهء هر لفظ، لفظی دیگر آوردن که قافیه به آن تواند شد. و بعضی محققان چنین نوشته اند... و به اصطلاح، شاعر یا منشی در برابر هر کلمه، کلمه ای دیگر بیارد که متفق الوزن و موافق القوافی باشد... (از غیاث اللغات) (از آنندراج). مثال از نظم، شاعر گوید:
ای مصور ز تو کمال وفا
وی منور ز تو جمال صفا.
اهلی شیرازی:
گوهر او یافته درج شرف
اختر او یافته برج شرف.
در این شعر با وصف ترصیع، تجنیس هم یافته میشود، والا گوهر و اختر متجانس نیست. مثال نثر مرصع از اعجاز خسروی: امام معظم اعظم همام مکرم اکرم خیر ادریس عمل منیر برجیس محل حاکم والامقام حاتم دریاغلام شهاب المله الظاهره نصاب الدوله القاهره مرجع الفحول و الاجله منبع العقول و الادله ... (از آنندراج). آن است که الفاظ در وزن مساوی و در عَجُزها متفق باشند مانند قول خدای تعالی: ان الینا ایابهم. ثم ان الینا حسابهم(1). (از تعریفات جرجانی)... آن است که دبیر و شاعر اندر نظم و نثر بخشهای سخن خانه خانه آرند چنانکه هر کلمه برابر بوده و متفق بوزن و حرفی از اول وی هم همچون آخر بوده. همچنانکه ابوطیب مصعبی گفت (هَزَج):
شکّرشکنست یا سخنگوی منست
عنبرذقنست یا سمنبوی منست.
اندر این بیت هر دو کلمه برابر افتادند و یکسان به وزن چون شکر با عنبر و شکن با ذقن و سخن با سمن و گوی با بوی. و چون اقسام سخن بدین مثال بود که یاد کردم آن را ترصیع خوانند، و این قسم را اندر بلاغت درجه ای بلند است و منزلتی شریف، زیرا که بدام هر خاطری اندرنیاید و دست هر خردی به وی نرسد. مثال دیگر عنصری گوید (مُجْتَثّ):
گره گذاشته از قیر بر صحیفهء سیم
زره نگاشته از مشک بر گل بادام.
رودکی گوید (رَمَل):
کس فرستاد به سرّ اندر عیار مرا
که مکن یاد به شعر اندر بسیار مرا.
عبدالجبار زینبی گفت (رمل):
روز بزمت نامدارا فاخته انبازِ باز
روز رزمت کامکارا شیر شاگرد شبان.
عنصری گوید (متقارِب):
بدیدارْ ماهی بکردارْ شاهی
بفرهنگْ پیری بدولتْ جوانی
بفرمانْ قضایی بمیدانْ بلایی
بنعمتْ زمینی بقدرْ آسمانی.
بیتی سراسر مرصع بر سبیل دعای پایان قصیده، قمری جرجانی گوید (هزج):
علو تختت کفوّ بختت فریّ کارت پریّ یارت
کژینِ (؟) مشکین گزینِ مسکن قرینِ خوبان معینِ یزدان.
عنصری گوید (هزج):
بایسته یمین دول آن قاعدهء ملک
شایسته امین ملل آن خسرو دنیا.
منجیک گفت (قریب):
نگذاشت چو تو هیچ رزم رستم
ناراست چو تو هیچ بزم دارا.
هم منجیک گوید (مجتث):
بروی شمع فروزی مرا بگرد سرای
بموی عنبر سوزی ز فرق تا بقدم.
(از ترجمان البلاغهء رادویانی).
رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم چ دانشگاه ص250 و کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی و مرآه الخیال ص115 و نفایس الفنون ص46 و اساس الاقتباس ص597 و حدایق السحر چ اقبال صص 3 - 5 و ترصیع مع التجنیس و مرصع شود.
(1) - قرآن 88 / 25 و 26.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.