ترس داشتن
[تَ تَ] (مص مرکب) بیم داشتن. هراسناک بودن. وحشت داشتن :
ترس چاه و غم جان دارم و زین هر دو سبب
بخراسان سوی اخوان شدنم نگذارند.
خاقانی.
ندارم ز کس ترس در هیچ کار
مگر زآن کسی، کو بود ترسکار.نظامی.
ترس چاه و غم جان دارم و زین هر دو سبب
بخراسان سوی اخوان شدنم نگذارند.
خاقانی.
ندارم ز کس ترس در هیچ کار
مگر زآن کسی، کو بود ترسکار.نظامی.