تربیه
[تَ یَ] (ع مص) غذا دادن و پروردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تربیت شود. || تهذیب کسی. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به تربیت شود. || قوام آوردن ترنج را با عسل و گل و شکر. (از اقرب الموارد). قوام آوردن سیب را بشکر. (المنجد). || آسایش دادن و خلاص بخشیدن کسی را از خبهء گلو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).