تحله
[تَ حِلْ لَ] (ع مص) سوگند راست کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). تحله یمین؛ تحلیل یمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گشادن سوگند را به استثناء یا به کفاره یا کفارهء سوگند دادن. (منتهی الارب). راست کردن سوگند. (آنندراج). کفارهء سوگند را دادن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || حلال کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). رجوع به تحلیل شود.