تتمه
[تَ تِمْ مَ] (ع اِ) تمام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تمامی چیز. (ناظم الاطباء). بقیه و آخر هر چیز. (غیاث اللغات) (آنندراج). ضمیمه و ذیل. (ناظم الاطباء). التتمه؛ مایتمُ به الشی ء. (المنجد) : تتمهء حال ایشان در موضع خویش گفته شود. (ترجمهء تاریخ یمینی چ 1 تهران ص335). تتمهء کفایت و معیشت در خواه کردند. (تاریخ قم ص 252). || (مص) تتمیم. رجوع به تتمیم شود.