تبس
[تَ بَ] (اِخ)(1) شهری به ماد: اسکندر چون شنید که داریوش (سوم) از همدان رفته است راه خود را بماد تغییر داده شتافت تا به داریوش برسد. در آخر «پاره تاکن»(2) شهری است تبس نام در آنجا به اسکندر گفتند که داریوش عزیمت باختر کرده. (ایران باستان ج 2 ص1441).
(1) - Tabas.
(2) - Paretacene.
(1) - Tabas.
(2) - Paretacene.