تبذیر
[تَ] (ع مص) پراکندن مال به اسراف. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). مال به اسراف نفقه کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). مال بسیار نفقه کردن. (ترجمان علامهء جرجانی). بی اندازه خرج کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). هو تفریق المال علی وجه الاسراف. (تعریفات). باددستی. گزاف خرجی. ولخرجی :
باز خانان خام طَمْع کنند
مال میراث یافته تبذیر.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص641).
|| تبذیر زمین؛ کاشتن آن را. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). کاشتن زمین را. (آنندراج). || تبذیر فلان؛ خراب کردن آن. (از اقرب الموارد). || پراکنده کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (فرهنگ نظام). پراکنده و پریشان کردن چیزی. (ناظم الاطباء). || فاش کردن راز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فاش نمودن. (فرهنگ نظام). || آزمودن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || پدید آمدن گیاه از زمین. (غیاث اللغات) (آنندراج).
باز خانان خام طَمْع کنند
مال میراث یافته تبذیر.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص641).
|| تبذیر زمین؛ کاشتن آن را. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). کاشتن زمین را. (آنندراج). || تبذیر فلان؛ خراب کردن آن. (از اقرب الموارد). || پراکنده کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (فرهنگ نظام). پراکنده و پریشان کردن چیزی. (ناظم الاطباء). || فاش کردن راز. (آنندراج) (ناظم الاطباء). فاش نمودن. (فرهنگ نظام). || آزمودن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || پدید آمدن گیاه از زمین. (غیاث اللغات) (آنندراج).