تبخیر
[تَ] (ع مص) بخور کردن به چیزی. (از منتهی الارب) (آنندراج). بخور کردن و بخور دادن. (ناظم الاطباء). خویشتن بوی کردن ببخور. (دهار): و بخّره و بخر علیه؛ دخنه بالبخور. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || بخار انگیختن از چیزی. (فرهنگ نظام). || بخار شدن. (ناظم الاطباء). || تبخیر در اصطلاح فیزیک(1)، تغییر حالت از مایع به حالت بخار را گویند.
-تبخیر سطحی؛ تغییر حالت از مایع به حالت بخار در سطح بسیاری از مایعات ممکن است روی دهد حتی در درجات عادی حرارت، آبی که در ظرف دهان بازی با هوا مواجه شود تبخیر گردد مخصوصاً هرچه هوا خشک تر و درجهء حرارت بالاتر رود تبخیر سریعتر انجام می گردد. این نوع تغییر حالت را تبخیر سطحی نامند. (از فیزیک ترمودینامیک تألیف روشن ج 1 ص 86).
(1) - evaporation.
-تبخیر سطحی؛ تغییر حالت از مایع به حالت بخار در سطح بسیاری از مایعات ممکن است روی دهد حتی در درجات عادی حرارت، آبی که در ظرف دهان بازی با هوا مواجه شود تبخیر گردد مخصوصاً هرچه هوا خشک تر و درجهء حرارت بالاتر رود تبخیر سریعتر انجام می گردد. این نوع تغییر حالت را تبخیر سطحی نامند. (از فیزیک ترمودینامیک تألیف روشن ج 1 ص 86).
(1) - evaporation.