تب چهارم
[تَ بِ چَ / چِ رُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) تب ربع. حمی ربع. حمی الربع: ارباع؛ تب چهارم آمدن. (تاج المصادر بیهقی) : قرقیهان... تب چهارم ببرد. (الابنیه عن حقایق الادویه). و در حدود کیکانان پیش شیر شد و تب چهارم میداشت و عادت چنان داشت که چون شیر پیش آمدی خشتی کوتاه دسته قوی بدست گرفتی و نیزهء سطبر کوتاه. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص120).رجوع به تب ربع و حمی ربع شود.