ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) زهیربن محمد بن علی بن یحیی بن الحسن بن جعفربن منصوربن عاصم المهلبی العتکی. الملقب به بهاءالدین الکاتب. یکی از فضلا و نیکوترین شعراء و نثرنویسان و خطاطین عصر خویش. او در مصر بخدمت ملک الصالح نجم الدین ابوالفتح ایوب بن کامل پیوست و در رکاب او ببلاد شرقیه شد و در آنجا اقامت گزید تا آنگاه که ملک الصالح شهر دمشق را مسخر کرد و بمصاحبت ملک بدان شهر منتقل شد پس از حادثه ای که او را پیش آمد و دمشق از تصرف او بیرون شد و سپاهیان به اوخیانت ورزیدند و از وی بپراکندند و ملک ناصر داود صاحب کرک پسر عم وی او را اسیر کرد و در قلعهء کرک بازداشت در این وقت بهاءالدین زهیر در نابلس اقامت گزید و بپاس نعمت ملک صالح بدیگری نپیوست تا آنگاه که بار دیگر ملک صالح دیار مصریه را متصرف شد و بهاءالدین زهیر در خدمت وی در اواخر ذی قعدهء سال 637 به مصر بازگشت. ابن خلکان گوید: من در این وقت بقاهره بودم و چون صیت فضل زهیر شنیده بودم صحبت وی را تمنی میکردم و چون او را دیدم در مکارم اخلاق و کثرت ریاضت و سهولت سجایا وی را بیش از مسموعات خویش یافتم و او نزد ملک صالح مکانتی عظیم داشت و به اسرار خفیهء ملک جز زهیر هیچکس مطلع نبود. با اینهمه جز در خیر و نیکی نزد ملک توسط نکردی و مردمی بسیار از حسن وساطت او منتفع شدند و باز ابن خلکان گوید: همهء اشعار وی لطیف و سهل و ممتنع است و اجازهء روایت دیوان خویش بمن داده است و چنانکه خود او گفت مولد او به پنجم ذیحجهء سال 581 ه . ق. بمکه و بار دیگر گفت مولد من بوادی نحله نزدیک مکه بوده است و باز گفت نسب وی به مهلب بن ابی صفره بپیوندد و در یک شنبهء چهارم ذی قعدهء سال 656 ه . ق. بوبائی که در قاهره افتاد درگذشت و فردای آنروز در گورستان قرافهء صغری نزدیک قبهء امام شافعی جسد وی بخاک سپردند. رجوع به وفیات الاعیان ابن خلکان چ طهران ج 1 ص 212 شود.