تب آوردن
[تَ وَ دَ] (مص مرکب)موجب علت تب شدن. گرفتار تب کردن کسی را :
به حلوا گرچه طبعت میل دارد
گر افزون خورده باشی هم تب آرد.
(منسوب به نظامی).
به حلوا گرچه طبعت میل دارد
گر افزون خورده باشی هم تب آرد.
(منسوب به نظامی).