تأمین
[تَءْ] (ع مص) امین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). ||حفظ کردن و امن نمودن : لشکر برای تأمین ملک لازم است. (فرهنگ نظام). ||امین پنداشتن. ||اعتماد کردن. ||راستی کردن. ||آمین گفتن دعای کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء): تأمین در نماز جایز نیست.