تاج الدین
[جُدْ دی] (اِخ) احمدبن خطیب گنجه ای (ابن خطیب) از شعرای دورهء غزنوی است وی از اهالی گنجه و شوی مهستی شاعرهء معروف ایران است امیر علیشیر نوائی در مجالس النفائس ص327 چنین آورده است: ابن خطیب گنجه ای- نام او تاج الدین احمد است معاصر سلطان محمود غزنوی بوده و اشعار خوب دارد و از جملهء اشعار او مناظره ای است که با زن خود مهستی کرده و گویند که پیش از نکاح مهستی را بمجامعت دعوت کرده مهستی در جواب این رباعی گفته:
تن با تو بخواری ای صنم در ندهم
با آنکه ز تو به است هم درندهم
تاری ز سر زلف بخم برندهم
بر آب بخسبم خوش و نم در ندهم.
بعد از آن پسر خطیب با مهستی حیله ای کرد و مکری نمود: کسی پیش او فرستاد نه بنام خود بلکه دیگری، و مهستی را بنام دیگری رام کرد چون مهستی شب پیش او بر آمد و ابن خطیب از او محظوظ گشت باو گفت:
تن زود به خواری ای جلب در دادی
وز گفتهء خویش زود بازاستادی
گفتی خسبم بر آب و نم در ندهم
بر خاک بخفتی و نم اندر دادی.
(مجالس النفائس چ علی اصغر حکمت). رجوع به احمدبن خطیب در همین لغت نامه شود.
تن با تو بخواری ای صنم در ندهم
با آنکه ز تو به است هم درندهم
تاری ز سر زلف بخم برندهم
بر آب بخسبم خوش و نم در ندهم.
بعد از آن پسر خطیب با مهستی حیله ای کرد و مکری نمود: کسی پیش او فرستاد نه بنام خود بلکه دیگری، و مهستی را بنام دیگری رام کرد چون مهستی شب پیش او بر آمد و ابن خطیب از او محظوظ گشت باو گفت:
تن زود به خواری ای جلب در دادی
وز گفتهء خویش زود بازاستادی
گفتی خسبم بر آب و نم در ندهم
بر خاک بخفتی و نم اندر دادی.
(مجالس النفائس چ علی اصغر حکمت). رجوع به احمدبن خطیب در همین لغت نامه شود.