تاب
(اِ) چنچولی. بادپیچ. بازپیچ. (باذپیچ) نرموره. ارجوحه. رجوع به ارجوحه در همین لغت نامه شود.(1) طنابی که دو سوی آنرا بر درخت یا دوستون و غیرها استوار کنند و در میان آن نشسته در هوا آیند و روند بازی و ورزش را. ریسمانی که بدرخت یا بجائی بسته و در آن نشسته باد خورند، تاب را در اصفهان چنجولی و در شیراز آورک گویند. (فرهنگ نظام).
(1) - Balancoire.
(1) - Balancoire.