پیکانی

معنی پیکانی
[پَ / پِ] (ص نسبی) منسوب به پیکان. || نوعی از لعل و یاقوت و الماس و بعضی فیروزه نوشته اند. (آنندراج). نوعی از لعل فیروزه. و آنرا لعل پیکانی و فیروزهء پیکانی گویند. (برهان). جنسی از لعل و قسمی از یاقوت. (غیاث) :
بخون ساده ماند اشک و خاک سوده دارد رخ
مگر رخ لعل پیکان است و اشکم لعل پیکانی.
خاقانی.
ز تاب خشم تو پیکانهای لعل شود
بچشم خصم تو در لعلهای پیکانی.
خلاق المعانی.
جزع سرمست تو در خون دل من هر زمان
نوک تیر غمزه را چون لعل پیکانی کند.
شمس طبسی.
|| نوعی از گل و لاله. (آنندراج). || جنسی از نوشادر است که بر شکل و هیأت پیکان واقع میشود و آنرا نوشادر پیکانی گویند. (برهان) :
گر سرمه کشد روزی در چشم حسود او
هر ذرهء آن گردد نوشادر پیکانی.
سیف اسفرنگی.
|| قسمی انگور.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.