پیغام

معنی پیغام
[پَ / پِ] (اِ)(1) پیام. سفاره. (دهار). از زبان کسی چیزی گفتن، و آنرا پیغام زبانی نیز گویند و پیغام کاغذی پیغامی که بتوسل مکتوب ادا کنند. و پیام را بلغت ژند و پاژند پیتام گویند. (آنندراج). رسالت. ملاک. ملاکه. وحی. علوج. رسیل. رسول. رساله. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). سخنی که بوسیلهء دیگری بکسی رسانند. مراسله. آنچه از گفتار بکسی گویند که رفته بدیگری از جانب گوینده رساند. آنچه از گفتار بوسیلهء دیگری کسی را گویند :
چو پیغام بشنید و نامه بخواند
دژم گشت و اندر(2) شگفتی بماند.فردوسی.
به رستم بگفت آنچه پیغام بود
که فرجام پیغامش آرام بود.فردوسی.
پیام سپهدار توران بداد
سیاوش ز پیغام او گشت شاد.فردوسی.
فرستاده آمد بگفت آن پیام
ز پیغام بهرام شد شادکام.فردوسی.
ز پیغام او شد دلش پرشکن
پراندیشه شد مغزش از خویشتن.فردوسی.
فرستاده پیغام شاه جهان
بدیشان بگفت آشکار و نهان.فردوسی.
چه پیغام داری چه فرمان دهی
فرستاده ای یا گرامی مهی.فردوسی.
همان باژ و شطرنج و پیغام رای
شنیدیم و پیغامش آمد بجای.فردوسی.
چو پیغام خسرو به رستم رسید
بکردار دریا دلش بردمید.فردوسی.
خداوند یاد دارد بنشابور رسول خلیفه آمد و لواء و خلعت آورد و منشور و پیغام در این باب بر چه جمله بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص177). پیغام ها بر زبان وی می بود. (تاریخ بیهقی ص87). گفتم پیغام چیست. گفت میگوید که آنچه پیش ازین نبشته بودم... اگر جز آن نبشتمی بیم جان بودی. (تاریخ بیهقی ص327). و گفت با تو حدیث فریضه دارم و پیغام است سوی بونصر. (تاریخ بیهقی ص142). حدیث من [ احمدبن ابی دواد ]گذشت پیغام امیرالمؤمنین بشنو. (تاریخ بیهقی ص172). آلتونتاش چون پیغام بشنود برخاست و زمین بوسه داد. (تاریخ بیهقی). بونصر مشکان و بوالحسن عقیلی و عبدوس در میان پیغام بودند. (تاریخ بیهقی ص380). خطها زیر آن نبشتند که این پیغام ایشانست. (تاریخ بیهقی ص677). عجب کاری دیدم... پیغام سلطان بر آن جمله رسیده، کاغذی بدست وی داد. (تاریخ بیهقی 370). امیر مسعود چون پیغام پدر بشنود بر پای خاست (تاریخ بیهقی) . و هر روزی سوی ما پیغام بودی کم و بیش به عتاب و مالش و سوی برادر نوشت... (تاریخ بیهقی). و رسول با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام که ولیعهد پدر وی است. (تاریخ بیهقی). یکروز نزدیک این خواجه نشسته بودم و پیغامی را رفته بودم. (تاریخ بیهقی). طاهر گفت پیغام است سوی بونصر باید گفته آید. (تاریخ بیهقی). با خود گفتم این پیغام بباید نبشت اگر تمکین گفتار نیابم... (تاریخ بیهقی) . پس در حدیث وزارت بپیغام با وی سخن رفت، البته تن در نداد. (تاریخ بیهقی).
این حکم درین کار کرد پیداست
با آنکه رسول آمده ست و پیغام.
ناصرخسرو.
سوی تو نیامده است پیغمبر
یا تو نه سزای اهل پیغامی.ناصرخسرو.
آنکس که زبانش بما رسانید
پیغام جهان داور یگانه.ناصرخسرو.
آمده پیغام حجت گوش دار ای ناصبی
پاسخش ده گر توانی سر مخار ای ناصبی.
ناصرخسرو.
بشنو که چه گوید همیت دوران
پیغام ازین چرخ تیز گردان.ناصرخسرو.
پیغام فلک مر ترا نمایم
بر خاک نبشته به خط رحمان.ناصرخسرو.
هرچند که دیر آید سوی تو بیاید
چون سوی پدرت آید پیغام نهانیش.
ناصرخسرو.
که ز پیغام زمانه نشود مرد خصیم.
ابوحنیفهء اسکافی (از تاریخ بیهقی ص390).
خمارآلود با جامی بسازد
دل عاشق به پیغامی بسازد.باباطاهر.
پیغام غمت سوی دلم می آید
زحمت همه بر روی دلم می آید...خاقانی.
برون زآنکه پیغام فرخ سروش
خبرهای نصرت رساندش بگوش.نظامی.
منتظر بنشسته ام تا کی رسد
از پی جان خواستن پیغام تو.عطار.
که هر کس نه در خورد پیغام اوست.سعدی.
از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روح پرور است.سعدی.
قاصدان را لب ز پیغام زبانی میشود
نامهء سربسته، از شیرینی پیغام او.صائب.
تو ای قاصد به هر عنوان که خواهی شرح حالم کن
جواب نامه دشوارست و پیغام زبانی هم.
معزفطرت.
مُغلغله؛ پیغام که از شهری بشهری برند. (منتهی الارب).
(1) - Message. (2) - ن ل: ز کردار خود در.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.