پهنه
[پَ نَ / نِ] (اِ)(1) فسحت. عرصه. عرض. (برهان). ساحت. میدان. (جهانگیری) (برهان):
جرم هلال چرخ برین سبز پهنه چیست
مانا ز سم اسب تو بر وی نشان رسید.
کمال اسماعیل.
ط - پهنهء کارزار؛ میدان جنگ.
(1) - etendue.
جرم هلال چرخ برین سبز پهنه چیست
مانا ز سم اسب تو بر وی نشان رسید.
کمال اسماعیل.
ط - پهنهء کارزار؛ میدان جنگ.
(1) - etendue.