پوشش

معنی پوشش
[شِ] (اِمص) اسم مصدر از پوشیدن. عمل پوشیدن: هریک برگی از درختان بهشت برخود نهادند و بدان پوشش کردند. (قصص الانبیاء ص 19). ط ||(اِ) ستر. حجاب. غطاء. ساتر. ||کنف. زی. ذَرَاً. کنیف. (منتهی الارب). ملاح. خِتل. (منتهی الارب). فراض. سلب. (تفلیسی). غفیره. غشوه. غشاوه. غشیه. غاشیه. غشایه. سحبه. ستاره. ستره. استاره. مستر. جامه. لباس. کسوه. مَلبَس. مِلبَس. پوشاک. پوشیدنی. لِبس. (منتهی الارب). جامگی. لبوس. (دهار):
از اویم خور و پوشش و سیم و زر
از او یافتم جنبش و پای و پر.فردوسی.
بتوران همی رفت چون بیهشان
مگر یابد از شاه جائی نشان...
خورش گور و پوشش هم از چرم گور
گیا خورد گاهی و گاه آب شور.فردوسی.
بخسرو چنین گفت پس رهنمای
که این نیست شاها بپوشش بپای.فردوسی.
بخورد و بپوشش بپاکی گرای
بدین دار فرمان یزدان بپای.فردوسی.
بدو ایمنی یابد و خوردنی
همان پوشش نغز و گستردنی.فردوسی.
برهنه چو زاید ز مادر کسی
نباید که نازد بپوشش بسی.فردوسی.
بگنجور گفتیم تا هر که چیز
ندارد دهد پوشش و خورد نیز.فردوسی.
پرستنده و پوشش و خوردنی
ز چیزی که بایست گستردنی.فردوسی.
پس از پشت میش و بره پشم و موی
برید و برشتن نهادند روی
بکوشش از آن پوشش آمد بجای
بگستردنی بد هم او رهنمای.فردوسی.
بزیر زمین در، چه گوهر چه سنگ
کزو خورد و پوشش نیاید بچنگ.فردوسی.
تو گفتی زمین کوه آهن شده ست
همان پوشش چرخ جوشن شده ست.
فردوسی.
چو رفتند و دیدند پیر و جوان
بدانگونه بر، پوشش پهلوان
بماندند از آنکار هر کس شگفت
دل هر کس اندیشه ای برگرفت.فردوسی.
چو روزی بر آمد نبودش زوار
نه خورد و نه پوشش نه انده گسار.فردوسی.
خور و خواب و آرامتان از منست
همان پوشش و کامتان از منست.فردوسی.
ز برگ گیا پوشش، از تخم خورد
بر آسوده از بزم و روز نبرد.فردوسی.
زره کرد پوشش بجای حریر
ببازی کمان خواست با گرز و تیر.فردوسی.
زمین بستر و پوشش از آسمان
بره دیده بان تا کی آید زمان.فردوسی.
سوم ره بخواب اندر آمد سرش
ز ببر بیان داشت پوشش برش.فردوسی.
فرستادش افکندن(1) و خوردنی
همان پوشش نغز و گستردنی.فردوسی.
مر او را درم داد و دینار داد
همان پوشش و خورد بسیار داد.فردوسی.
همان خواب گودرز و رنج دراز
خور و پوشش و درد و آرام و ناز.فردوسی.
همه راه پر پوشش و خوردنی
از آسایش بزم و گستردنی.فردوسی.
همه هر چه از ما پراکندنیست
گر از پوشش و گر، ز افکندنیست.فردوسی.
خورشها پاک و جان افزا و نوشین
چو پوشش های نغز و خوب و رنگین.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
برهنه بدی کآمدی در جهان
نبد با تو چیز آشکار و نهان.
چنان کآمدی همچنان بگذری
خور و پوشش افزون ترا بر سری.اسدی.
چو بیشت دهد پوشش و خورد و ساز
پس آنگه چو گرگان بدردت باز.اسدی.
یکی جامهء زندگانیست تن
که جان داردش پوشش خویشتن
بفرساید آخرش چرخ بلند
چو فرسود جامه بباید فکند
تن ما چو میوه است و او میوه دار
بچینند یک روز میوه ز دار.اسدی.
تا همچو مار بی خور و بی پوشش
کوشش کنی و مال بدست آری.
ناصرخسرو.
در صومعهء خراب چونی
بی پوشش و خورد و خواب چونی.
امیر حسینی سادات.
گر نباشد ز برای شرف عیسی کس
پوشش سم خر از اطلس و اکسون نکند.
فلکی.
غلاف؛ پوشش شیشه و شمشیر و جز آن. کِن. کِنان؛ پوشش و پردهء هر چیزی. (دهار). غِشاء؛ پوشش دل، پوشش زین و شمشیر. اِغلاف؛ پوشش ساختن. عرش، عریش؛ هر پوشش که سایه افکند. شغاف؛ پوشش دل. تَزَیّی؛ پوشش گرفتن. تَزییه؛ پوشش دادن. تَطبق؛ با پوشش شدن. (دهار). طَبق؛ پوشش هر چیزی. سُدفه؛ پوششی که بر دروازه سازند تا آن را از باران نگاه دارد. غفره؛ پوشش چیزی. جُل؛ پوشش ستوران. جلب؛ پوشش پالان. قرن؛ پوشش هوده. قَرقَر؛ پوشش زنان. قِشر؛ پوشش هر چه باشد. غشاوه؛ پوشش چشم. (دهار)؛ غاشیه؛ پوشش زین، زین پوش و پوشش دل و هر پوشش دیگر. غشاء؛ پوشش شمشیر و زین و پوشش دل و جز آن. خَفاء؛ پوشش و هر چه بدان چیزی را پوشند از گلیم و جز آن. غَماء؛ پوشش که بدان اسب را پوشند تا خوی آرد. طَنف و طُنف و طَنَف و طُنُف؛ پوشش در سرا. ط ||جامهء کعبه. کسوت خانه. لبس الکعبه. (منتهی الارب): پادشاهی از حمیر یمن کعبه را پوشش فرستاد. (مجمل التواریخ والقصص). و منجنیق انداختند بر کعبه و کسوت خانه سوخته شد و بروایتی می گویند سوختن پوشش خانه بوقت حصار حصین ابن نمیر بود. (مجمل التواریخ والقصص). ||لِحاف. (منتهی الارب): باستراحت مشغول شد و از دهقان پوشش خواست (بهرامشاه). (تذکرهء دولتشاه). ||پوست. لحاه(2):
سرخی خفچه نگر از سرخ بید
معصفرگون پوشش(3) او خود سپید.رودکی.
ط ||طبقه. آشکوب(4):
پیش قدرش سپهر نه پوشش
همچو ویرانه چاردیواریست.جوینی.
ط ||سقف و آسمانهء خانه و آنچه از آن سقف کنند از چوب و نی و حصیر و آهن و جز آن:
افزار خانه از زمی و بام و پوششش
هر چم بخانه اندر سر شاخ و تیر بود.
کسائی.
نبینی بدو اندر ایوان و خان
مگر پوشش آن همه استخوان.فردوسی.
خانه نبود ساخته بی پوشش و بی در
بستان نبود خرم بی سبزه و اشجار.فرخی.
دارُ مأمونیه؛ خانهء دو پوشش. غماء، غَمیّ؛ پوشش خانه. ط ||لَحَد؟ کَفن؟:
ترا تخت و سختی و کوشش مرا
ترا تاج و تابوت و پوشش مرا.فردوسی.
ط ||اَبره؟ ظاهر؟ روی؟ رویه؟:
تهمتن بپوشید ساز نبرد
همه پوششش بود یاقوت زرد.فردوسی.
ط ||در بیت ذیل معنی کلمه پوشش را ندانستم شاید پوششش باشد:
رخ شاه تابان بکردار هور
نشستنگهش را ستونها بلور
ز بر پوشش جزع بسته بزر
بر او بافته چند گونه گهر.فردوسی.
ط پوشک.
[شِ / شَ] (اِ) به لغت ماوراءالنهر گربه باشد و این صورتی از کلمهء پیشیک یا پشک(1) و پشک متداول زبان آذری است. پوشنگ. (برهان). سِنّور. هِرّ:
چند بردارد این هریوه(2) خروش
نشود باده بر سماعش نوش
راست گوئی که در گلوش کسی
پوشکی را همی بمالد گوش.
ابوالحسن شهید.
بینی آن نانت و آن قلیهء مصنوعت
چونک پوشک بنشسته بصفا اندر(3).منجیک.
ط ||نوعی گیاه است از احرار بقول.
(1) - ظ: افکندنی.
(2) - ecorce. (3) - ن ل: پوستش. و در این صورت بیت شاهد نخواهد بود.
(4) - etage. (1) - از چرخ تا کبوتر و از مرغ تا شتر
از گرگ تا ببره و از موش تا پشک
روزیخوران خوان پر از نعمت تواند
هر گوشه ای که می نگرم صد هزار لک.
(کمال غیاث).
(2) - ن ل: بغیض.
(3) - ن ل: بغضاره اندر.

درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس

اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارت‌های عضو شتاب

مشاهده جزئیات محصول

اشتراک‌گذاری:

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.