پوشاک
(اِ) پوشیدنی. پوشش. جامه. ثوب. لباس. ملبس. لِبس. لبوس. جامگی. کسوه. ملبوس. کساء(1)، مقابل خوراک. مرکب از پوش مخفف پوشش و آک لفظ مفید معنی نسبت. (از غیاث): اِکساء؛ پوشاک دادن.
(1) - Vetement. Habillement.
(1) - Vetement. Habillement.