پگه خیزی
[پَ / پِ گَ] (حامص مرکب)مخفف پگاه خیزی. سحرخیزی. بُکور:
چون غراب اندر پگه خیزی علم بیرون زنیم
سوی طاوسان بستانی هزار آوا و من.
اثیر اخسیکتی.
بخت بیدارت خراسان سحرگه خیز را
از پگه خیزی که هست از چشم صبح انداخته.
انوری.
آنکه چون صبح از پگه خیزی
در دل از مهر حق چراغ افروخت.
ابن یمین (از فرهنگ شعوری).
چون غراب اندر پگه خیزی علم بیرون زنیم
سوی طاوسان بستانی هزار آوا و من.
اثیر اخسیکتی.
بخت بیدارت خراسان سحرگه خیز را
از پگه خیزی که هست از چشم صبح انداخته.
انوری.
آنکه چون صبح از پگه خیزی
در دل از مهر حق چراغ افروخت.
ابن یمین (از فرهنگ شعوری).