پسته

معنی پسته
[پُ تِ] (اِ) حریر بود که عطاران مشک در او بندند :
از نقش و از نگار همه جوی و جویبار
پستهء حریر دارد و وشی معمدا(1).معروفی.
پسته ای.
[پِ تَ / تِ] (ص نسبی) منسوب به پسته. از پسته. مثل پسته. فِستقی. || برنگ درون مغز پسته. سبزی روشن چنانکه سبزهء اول بهار. سبزی خوش. رنگی سبز که کمی بزردی زند. سبز پسته ای. || پسته فروش. || (اِ) دکان پسته فروش.
(1) - در متن چ طهران مغمد آمده و آن خطاست. وشی مُعَمَّد نوعی است از نگار جامه. (منتهی الارب).
اشتراک‌گذاری
با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.