پریدن
[پُ دَ] (مص) پرشدن. امتلاء. مملو شدن. انباشته شدن :
تو خود را گمان برده ای پرخرد
انائی که پر شد دگر کی پرد.
سعدی (بوستان).
دعدعه؛ جنبانیدن پیمانه تا بیشتر پرد. (صراج اللغه).
پری دنت.
[پْریُ / پِ یُ دُ] (فرانسوی، اِ)(1) پریودنت. جنسی از تاتوهای عظیم الجثهء مخصوص در امریکای جنوبی که سیاه رنگ است و قدش به یک متر میرسد.
(1) - Priodonte.
تو خود را گمان برده ای پرخرد
انائی که پر شد دگر کی پرد.
سعدی (بوستان).
دعدعه؛ جنبانیدن پیمانه تا بیشتر پرد. (صراج اللغه).
پری دنت.
[پْریُ / پِ یُ دُ] (فرانسوی، اِ)(1) پریودنت. جنسی از تاتوهای عظیم الجثهء مخصوص در امریکای جنوبی که سیاه رنگ است و قدش به یک متر میرسد.
(1) - Priodonte.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.