پرگاله

معنی پرگاله
[پَ لَ / لِ] (اِ) پرکاله. پرغاله. پرگاره. (رشیدی). وصله ای باشد که بر جامه دوزند. (لغت نامهء اسدی). کژنه. (لغت نامهء اسدی). وصله در جامه. پینه و وصله که بر جامه دوزند. (برهان). فضله ای که در جامه کنند چون وصله ای در او دوزند از هرچه بود و کژنه نیز گویند. (حاشیهء فرهنگ اسدی) :
ماه تمام است روی کودکک من
وز دو گل سرخ اندرو پرگاله.رودکی.
|| پاره ای از هر چیزی. (فرهنگ رشیدی). حصه و پاره و لخت باشد. (برهان). فلقه: الانقیاب؛ بِدَ و واشدن بیضه، یعنی دوپرگاله شدن. (مجمل اللغه)؛ قرقوس؛ برآمدنگاه آب گرم پلید گویا پرگالهء آتش است. (منتهی الارب) :
من آب طلب کردم از این دیدهء خونبار
او خود همه پرگالهء خون جگر آورد.خسرو.
دربار سرشکم همه پرگالهء خون است.
شیخ علینقی (از فرهنگ رشیدی).
|| پارچه ای هست ریسمانی مانند مثقالی. (برهان).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.