پته
[پَ تَ / تِ] (اِ) جواز. گذرنامه. بلیط. گذرنامهء اسب و استر و اشتر و خر و الاغ و مال التجاره و جز آن. جواز مالداران که حاکی از ادای حق راهداری است. || بندگونه ای که جاجا در جویهای نشیب دار بندند که هم آب نگاه دارد و هم جوی شسته نشود.
- پته اش روی آب افتادن؛ راز و سرّ او فاش شدن.
- پته بستن؛ بستن بند در جای جای جویهای نشیب دار.
- پته اش روی آب افتادن؛ راز و سرّ او فاش شدن.
- پته بستن؛ بستن بند در جای جای جویهای نشیب دار.