پامال
(ن مف مرکب) پایمال. بپای سپرده. || از میان رفته. || زبون. خوار. ذلیل. (شعوری). || پامال شدن و پایمال کردن، پایمال شدن و پایمال کردن؛ زیر پا شدن و زیر پا کردن. از میان رفتن و از میان بردن.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.