پالا

معنی پالا
(نف مرخم) صاف کننده. پالاینده. صافی کننده. لیکن [ این معنی ] بدون ترکیب گفته نمیشود همچون ترشی پالا و می پالا. (برهان). و بدین معنی مرکب است از پال و از الف که چون لاحق کلمه شود افادهء فاعلیت کند و اسم آله نیز و هرچه بدان مضاف شود افادهء آن کند. (رشیدی) :
مست عشقیم و ریا شوی حرم بادهء ما
باده پالای در میکده سجادهء ما.
شیخ فیضی.
ترکیب ها:
- باده پالا؛ (تتمهء برهان) و ترشی پالا و سماق پالا و شیب پالا و می پالا بردیف و ردهء همین کلمات رجوع شود.
|| (فعل امر) امر به پالودن، یعنی بپالا و صافی کن. || (نف مرخم) افزون و فزون کننده. (از فرهنگی خطی). || آویخته. || (اِ) بلغت زند و پازند بمعنی فریاد و فغان باشد. || جنیبت. اسب کوتل. (برهان). پالاد. پالاده. مطلق اسب. (رشیدی) :
چو خورشید بنمود پهنای خویش
نشست از بر تندپالای خویش.
فردوسی (از جهانگیری).
ز دروازه تا درگه شه دو میل
دو رویه سپه بود پالا و پیل.
اسدی (از فرهنگ جهانگیری و رشیدی).
و رجوع به بالا و پالاد و پالا دادن و پالاده شود.
پالااس.
[اُ] (اِخ) یا پلو(1) گنگباری مجمع الجزائری از میکرونزی در مغرب کارولین دارای 4600 تن سکنه این گنگبار پیش از این تحت حمایت ژاپن بود.
(1) - Palaos ou Palau.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.