بی صفتی
[صِ فَ] (حامص مرکب)حالت بی صفت. در اصطلاح تصوف (نقشبندیان)، از خود بیخود شدن، از خود رستن، مدهوش گشتن در حال سماع و جذبه است. (از رشحات کاشفی، نسخهء خطی) : اثر آن توجه مشاهدهء بی صفتی محض بود و در آن بی صفتی هیچ اثری و گردی دیده نمیشد. (انیس الطالبین ص23). || بی وفایی. ناسپاسی. || فقدان صفات نیک. (فرهنگ فارسی معین).