بی سلب
[سَ لَ] (ص مرکب) (از: بی + سلب) بی جامه. بی پوشش :
بی صورت مبارک تو دنیا
مجهول بود و بی سلب و زیور.ناصرخسرو.
و رجوع به سلب شود.
بی صورت مبارک تو دنیا
مجهول بود و بی سلب و زیور.ناصرخسرو.
و رجوع به سلب شود.