بی سعی
[سَعْیْ] (ص مرکب) (از: بی + سعی) بی کوشش. بی پایمردی. بدون یاری و یاوری :
شکر کن شکر خداوند جهان را که بداشت
به تو ارزانی بی سعی کس این ملک قدیم.
ابوحنیفهء اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390).
رجوع به سعی شود.
شکر کن شکر خداوند جهان را که بداشت
به تو ارزانی بی سعی کس این ملک قدیم.
ابوحنیفهء اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390).
رجوع به سعی شود.