بی حرف
[حَ] (ص مرکب، ق مرکب)بی سخن و بدون تکلم. || بدون رد کردن. || بدون شک. || فوراً و فی الفور. (ناظم الاطباء).
- بی حرف پیش؛ (در تداول عامه) تعویذگونه ای است که پیش از عمل و اقدام یا کاری که کنند یا واقع شود گویند چه معتقدند کاری را که از پیش از وقوع آن خبر دهند آن نخواهد شد. (یادداشت بخط مؤلف).
- بی حرف پیش؛ (در تداول عامه) تعویذگونه ای است که پیش از عمل و اقدام یا کاری که کنند یا واقع شود گویند چه معتقدند کاری را که از پیش از وقوع آن خبر دهند آن نخواهد شد. (یادداشت بخط مؤلف).