بول
[بَ] (ع مص) کمیز انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کمیز انداختن و شاش کردن. (ناظم الاطباء). کمیز انداختن و شاشیدن. (فرهنگ فارسی معین). || جاری شدن آب و مانند آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || شکافته شدن. (آنندراج).