بوطمعی
[طَ مَ] (حامص مرکب) طمع داشتن. حریص بودن :
زآن پس که چار صحف قناعت بخوانده ای
خود را ز لوح بوطمعی عشرخوان مخواه.
خاقانی.
زآن پس که چار صحف قناعت بخوانده ای
خود را ز لوح بوطمعی عشرخوان مخواه.
خاقانی.