بوتراب
[تُ] (اِخ) کنیت حضرت علی علیه السلام، چرا که روزی آن جناب در حالت غم و غصه بر زمین مسجد استراحت فرمودند، پیغمبر (ص) آمده رخسار و اندام ایشان را از خاک، گردآلوده دیده، از راه شفقت برای بیدار کردن فرمود: قم یا اباتراب. از آن روز این کنیت مقرر گشت و به آن کنیت تفاخر میکرد. و بوتراب در اصل ابوتراب است که فارسیان الف را اکثر حذف میکنند. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
که شود سخت زود دیو لعین
زیر نعلین بوتراب تراب.ناصرخسرو.
به بوتراب که شاه بهشت و کوثر اوست
فدای کعب و ترابش کواعب و اتراب.
خاقانی.
شاه چو صبح دوم هست جهانگیر از آن
هم دل بوالقاسم است، هم جگر بوتراب.
خاقانی.
رجوع به ابوتراب شود.
که شود سخت زود دیو لعین
زیر نعلین بوتراب تراب.ناصرخسرو.
به بوتراب که شاه بهشت و کوثر اوست
فدای کعب و ترابش کواعب و اتراب.
خاقانی.
شاه چو صبح دوم هست جهانگیر از آن
هم دل بوالقاسم است، هم جگر بوتراب.
خاقانی.
رجوع به ابوتراب شود.