بو
[بَوو] (ع اِ) پوست شتربچه که پر از کاه و مانند آن کرده بر آن شتران دوشند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد): فلان اخدع من البو و انکد من اللو. (اقرب الموارد). || بچهء ناقه. || خاکستر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || مرد گول. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).