بندش
[بَ دِ] (اِ) نقش کردن سیم و زر باشد بر نهج خاص. (برهان) (آنندراج). نقش و کنده کاری سیم و زر و نصب آنها. (ناظم الاطباء). || حد و سد. || نیت و قصد. || ضبط و استحکام. || ایجاد و اختراع. || پرداخت افسانه و حکایت دروغ. || ساختگی حساب دروغ. || انشاء و فصاحت در کلام. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس).