بلی
[بِ لا] (ع مص) کهنه شدن جامه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان القرآن جرجانی). بَلاء. و رجوع به بلاء شود. || پیر گشتن. (منتهی الارب). || «بلیه» گردانیده شدن ناقه. (ناظم الاطباء). رجوع به بلیه شود. || (اِ) کهنگی. (منتهی الارب).