بله
[بِلْ لَ] (ع اِ) تری و نمناکی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تری. (دهار). || خیر، ضد بدی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || چرب زبانی. فصاحت. (منتهی الارب). و گویند قرار گرفتن زبان است بر مخارج حروف، گویند ما أحسن بلته، هرگاه سخن آور و فصیح باشد و یا مخارج حروف را صحیح ادا کند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || شهد درخت سمر. (منتهی الارب). سمر، و یا عسل آن. (از ذیل اقرب الموارد). بَلّه. و رجوع به بله شود.