بلحسن
[بُ حَ سَ] (اِخ) مخفف ابوالحسن. رجوع به بُل و ابوالحسن شود :
چون شیر ایزد بلحسن
در دور گرد انگیختن.ناصرخسرو.
اثبات رؤیت شیعه بدین وجه کنند که علی مرتضی (ع) نه چنانکه بلحسن اشعر و ابن الکلاب و جهم صفوان... (کتاب النقض ص521).
چون شیر ایزد بلحسن
در دور گرد انگیختن.ناصرخسرو.
اثبات رؤیت شیعه بدین وجه کنند که علی مرتضی (ع) نه چنانکه بلحسن اشعر و ابن الکلاب و جهم صفوان... (کتاب النقض ص521).