بلبله
[بَ بَ لَ] (ع اِ) سخنی که فهمیده نشود. (از منتهی الارب). || درآویختن زبانها و مختلف شدن آن. (منتهی الارب). اختلاط لسانها. (ناظم الاطباء). || تفرق آرا و متاع. || سختی اندوه. (منتهی الارب). اندوه و گرفتگی دل. (برهان). شدت اندوه. (غیاث). || وسوسه. (منتهی الارب). وسواس. (غیاث). وسوسه های صدر. ج، بَلابِل. (ناظم الاطباء). || مهره ایست سیاه در صدف. (منتهی الارب).