بطلمیوس
[بَ لَ] (اِخ) بطلیموس(1)مأخوذ از یونانی، چهارده نفر از پادشاهان مصر را گویند که پس از مرگ اسکندر فیلفوس مقدونیایی در آن مملکت سلطنت کردند(2). (ناظم الاطباء). (ج، بطالسه). این لقب در مصر بخلفای اسکندر مقدونی داده شد و نام شش نفر از بطالسه در کتاب مقدس مذکور است. (از قاموس کتاب مقدس). نام سلاله ای است که از سرداران اسکندر و از اهالی مقدونیه بود و بعد از اسکندر 14 تن از آنان در مصر حکومت کردند و بنام بطالسه شهرت یافتند. (از قاموس الاعلام ترکی ج2).
(1) - بزبان رومی پادشاه را بطلمیوس خوانند و اشتقاق آن از حرب گرفته اند. (مجمل التواریخ و القصص ص125 و رجوع به حاشیهء همین صفحه شود).
(2) - 304 سال سلطنت کردند. (مجمل التواریخ و القصص ص126). 276 سال پادشاهی کردند. (ایران باستان چ 2 جیبی ص2158).
(1) - بزبان رومی پادشاه را بطلمیوس خوانند و اشتقاق آن از حرب گرفته اند. (مجمل التواریخ و القصص ص125 و رجوع به حاشیهء همین صفحه شود).
(2) - 304 سال سلطنت کردند. (مجمل التواریخ و القصص ص126). 276 سال پادشاهی کردند. (ایران باستان چ 2 جیبی ص2158).