ابوالحسن
[ اَ بُلْ حَ سَ ] (اِخ) هبه اللهبن سعید. او طبیب مقتفی خلیفه و استاد ابن التلمیذ امین الدوله بود و عمری طویل یافت. کتاب الاقناع و کتاب المغنی و کتاب التلخیص از تصانیف طبی اوست. گویند روزی وی گاه برخاستن از مجلس خلیفه مقتفی بعلت پیری در تعب و مشقت بود خلیفه گفت ای حکیم پیر شدی و او پاسخ کرد نعم یا مولانا و تکسرّت قواریری. و این اصطلاحی بود عامیان بغداد را که از آن کِبَر سن اراده میکردند. چون برفت مقتفی گفت من از این حکیم تا در خدمت ما بوده است هیچگاه سخنی مبتذل نشنیده ام و گمان برم از استعمال این اصطلاح قصدی داشت چون بپژوهیدند مکشوف گشت که وزیر عون الدین بن هبیره راتبهء او را که بدارالقواریر محول بود قطع کرده است. خلیفه امر کرد تا راتبهء او بازدادند و هم اقطاعی بر آن مزید کرد. وفات وی در صدواندسالگی به سال 560 ه . ق. بود.