بشم
[بَ شِ] (ع ص)(1) ناگوار. (از برهان) (ناظم الاطباء) (جهانگیری) (از انجمن آرا) (آنندراج) (از دزی ج1 ص90) (سروری) (فرهنگ نظام). کسی که دارای بشم بود و تخمه زده. (ناظم الاطباء). تخمه زده. (از اقرب الموارد). الشبع داعیه البشم و البشم داعیه السقم و السقم داعیه الموت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
(1) - گویا از بَشَم عربی بمعنی تخمه و سآمت یا برعکس است. رجوع به همین کلمه شود.
(1) - گویا از بَشَم عربی بمعنی تخمه و سآمت یا برعکس است. رجوع به همین کلمه شود.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
